نظر شما در مورد مطالب این وبلاگ چیست؟


آمار مطالب

کل مطالب : 371
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 15

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 29
باردید دیروز : 15
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 1588
بازدید سال : 7354
بازدید کلی : 176662

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 1588
بازدید کل : 176662
تعداد مطالب : 371
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1386
نظرات

به جهت  حضور مستمر بیست و چهارساله  ام درهندوستان ماجراهای مختلفی  که صدالبته هم  تلخ و هم شیرین  است برایم بوقوع پیوسته . قصد  دارم  با  نوشتن  این ماجراها  شما را  در این  خاطرات  شریک سازم.  امیدوارم  مورد  پسند شما قرار گیرد. ازشما دعوت  می کنم . دربخش من در هندوستان  دو قسمت از این  ماجراها را مطالعه  نمایید

تعداد بازدید از این مطلب: 258
موضوعات مرتبط: من در هندوستان , ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1391
نظرات

 اولین سفر همسرم و بچه ها  به هندوستان بود . به همین دلیل  هیجان زیبایی  دراون ها به چشم می خورد. بچه ها در عالم کودکی خودشون بودن و شادی می کردن. و با لحن شیرین خردسالی  به هرکی  می رسیدن می گفتن می خوایم بریم هندستون .سجاد دو سال  سینا سه سال و سعید 8  ساله بود.اما هیجان واقعی را خانمم  داشت. با شوق و ذوق وصف ناپذیری  خودش رو برای این سفر آماده می کرد.

صبح پنجشنبه بود که مریم  پاش رو  کرد توی یک کفش که  الا و بلا  باید  بریم خیابون بهار چند دست لباس برای بچه ها   بخریم و هر  چه  گفتم نیازی نیست. اونجا بهترین لباس ها با قیمتهای باور نکردنی هست. حرف به  خرج نرفت و چرخ منو چمبر کرد و  رفتیم  بهار برای خرید. البته راستش اگر از حق نگذریم یک کمی هم تقصیر خودم بود. توی این دو سه سالی که من توی هند کارخونه خریده بودم و کار می کردم.  اونقدر مشغول کار بودم.  که  فرصت پیش نیومد به بودبرمویه خرید درست حسابی برای بچه ها بکنم.به همین دلیل اون ازوضعیت  اولید پوشاک درهند خیلی مطلع  نبود.

تعداد بازدید از این مطلب: 346
موضوعات مرتبط: من در هندوستان , ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1391
نظرات

همه  دم درآمده حرکت برای خرید لباس و سایراقلام  مورد  نیاز بودن.  نریش از نیم ساعت  قبل دم  در هتل آماده به خدمت حاضر بود. به محض دیدن  ما از ماشین بیرون پرید و درهای ماشین را باز کرد. تابچه ها و ما سوارشیم.

پرسید : کجا برم  قربان .

گفتم : فشن استریت. ماشین رو روشن  کرد و به  حرکت دراومد.  فشن استریت  یک خیابان بسیار طولانی هست که توش فروشگاه های بسیاری به شکل  اوپن  مارکت  قرار داره که میشه لباسهای راحت  و خوبی رو به قیمت های بسیار نازل خریداری کرد.

اصولا" هندی ها  مثل خود ما بسیار اهل چونه و  تخفیف دادن و  تخفیف گرفتن هستند. بخصوص اگر فکر کنند شما  توریست هستید.سعی می کنن  هرچی میتونن آدم سرکیسه  کنند.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 299
موضوعات مرتبط: من در هندوستان , ,
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ : شنبه 13 خرداد 1391
نظرات

حسابی خسته شده بودم. سه ماهه پر مشغله رو توی بمبئی پشت سرگذاشته  و داشتم به ایران برمی گشتم. شکر خدا همه چیزمرتب بود. کارخونه پس از گذشت یک سال از تاسیس و فعالیت مستمر و سخت ، بالاخره به  ثبات کاری رسیده بود و حالا با  قرارداد هایی که با چهارکارخانه معتبر اروپایی برای تامین نیازهاشون بسته بودیم آینده ای روشن ، پیش رو داشت.

تعداد بازدید از این مطلب: 226
موضوعات مرتبط: من در هندوستان , ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


صفحه قبل 1 صفحه بعد

رادیو اینترنتی صدای  ایران

این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام . و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است. به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود